دختره اومده تاکسی بگیره
میگه: ستارخان میخوره؟
راننده تاکسی میگه: اگه نخوره که میمیره!
دختره بهش بر میخوره به راننده تاکسی بعدی میگه: ستارخان میرید؟
راننده میگه: خب معلومه که میرید والا میترکید!
دختره با خودش فکر میکنه ایندفعه میگه:
ستاااااارخاااااان؟!
راننده میگه: نه خانوم من اکبرم!
دختره دیگه کفرش در میاد،
به راننده بعدی میگه: میخوام برم ستارخان!
راننده هم میگه: برو ولی زود برگرد!!